Monday 3 August 2009

Tazeha 3

مقاومت استراتژيكي و تاكتيكي(3)

حميد اشرف

مسئله شكاف در جمهوري اسلامي، انحرافي مطرح شده است. از اينرو بايد آن را به مسير درست خودِ تحليل بازگرداند. همانطور كه در"تحليلي از درون ايران" نشان داده شد، اين شكاف دو جنبه دارد: الف) شكاف تاريخي در خود شيعه و بالبطع در اسلام سياسي ب) شكاف سياسي كه خود را طي روند حذف در اين سي سال به مناسبت هاي گوناگون ظاهر كرده است و ذوره آن در دوم خرداد 76 عيان شد. بدين سان، آنچه اكنون شاهد هستيم نه خود شكاف بلكه تلاش براي پر كردن آن شكاف از طريق كنار گذاشتنِ بخشي ديگر از حاكميت است. اين مسئله در طرح حاكميت يك دست از طرف رهبردرمقابل حاكميت دوگانه اي ا زطرف برخي نيروهاي اصلاح طلبِ درون نظام معلوم مي شود. به همين دليل اين نيروها تاكيد زيادي بر انتخابات داشتند. جناح رهبر نيز در چند انتخابات گذشته تلاش كرد به هر نحو، از ورود اصلاح طلبان به انتخابات جلوگيري كنند و انتخابات را تبديل به مسئله اي بي اثر كنند. موضع صريح رهبر، و نمايندگي او،‌ در سوگيري از يك جناح، به معناي پايان يافتن فراجناحي بودن اوست.

انتخابات رياست جمهوري دهم بهترين فرصت براي پر كردن آن شكاف و دوپارگي، بود. بنابراين بايد از اين نگرش خوشبينانه كه شكاف درون نظام زياد و عيان است، دست برداشت و با خوانشِ پركردن شكاف از سوي قدرت، به مسئله جنبش دموكراتيك اخير نگاه كرد. در غير اين صورت آن خوشبيني، چه بسا مسير نادرست و سراب گونه اي براي پيشبرد جنبش بدست دهد.

بنابراين صورت مسئله اين است: اكنون كه آنها در صدد پر كردن شكاف برآمده اند، چگونه مي توان از اين يك دستي (كه نيروهاي جديدي از نظام قرار است آن را نمايندگي كند) جلوگيري كرد. آنها براي استقرار وضعيت جديد خود، در شكل كودتا، در درجه اول سركوب بي حد و مرزي را طلب مي كنند. اين نيروهاي جديد الزاما بايد نيروهاي توليدي را توسعه بدهند. براي اين كارنيروهاي مولد پيشين را بايد سركوب و طبق راه حل نهايي، حذف كنند. از اين رو ، يا بايد نيروهاي اجتماعي را ابتر و اخته كنند، به عبارتي، بايد حد مصرف گرايي و تفرج و لذت تن را زياد كنند كه دراين صورت بورژوازي نظم استقرار يافته را پذيرا مي شود(البته خوش گذراني لااقل در ظاهر شريعت امري مذموم تلقي شده و اين مسئله ايست كه با آن طرف هستند)، يا بخشي از بورژوازي كه در روند خودآگاهي حركت مي كند بايد به طور تميز پاكسازي شوند. البته هردوي اين روش ها،‌ تضادي را در درون خود رشد خواهند داد.

اما براي مقاومت در برابر اين گونه سركوب ها بايد چه كار كرد؟‌ تاكتيك و استراتژي چه مي تواند باشد؟ اول، عمده بورژوازي بايد متقاعد شود كه نيازمند تغيير است، در اين مسير بايد بداند كه مسحور تغيير عوام فريبانه نشود. دوم بايد متقاعد شود كه وحشت و ترسِ الغاشده، با مقاومت پس مي نشيند. نيروهاي مقاومت، بر خلاف گذشته كه تحت يك طبقه مشخص تعريف مي شدند، اكنون پهنه بيشتري را دربر گرفته اند. اين نيروهاي مقاومت آنچه در دستور كار خود بايد داشته باشند، كه تاكنون اين گونه نشان دادند، بر مبناي كار خلاقانه خود، شكستن وحشت وترسِ پليسي است. زيرا نخسيتن گام در رسيدن به نوعي خودآگاهي، اخراج ترس از سيستم آگاهي است. همچنين راهبردهاي عاري از خشونت( كه علي الابد نمي تواند تداوم يابد) براي مقاومت مورد بحث است. بهترين راه در امان ماندن نيروي مبارزه از دشمني كه داراي ابزار قتال است، اين است كه در برابر چشمش قرار نگيرد، به عبارتي براي عمل عاري از خشونت در يك مقطع بهتر از دور از چشم اش يعني پشت سرش قرار گيرد.

نيروهاي بي اثرشده و درگير مصرف، يا به عبارتي در-خود مانده، تنها با ايجاد شوك به خودآگاهي براي تغيير دست پيدا مي كند. اگرچه اين روند شايد كمي زمان بر باشد، اما نيروهاي مقاومت با شكستن ترس امنيتي، مي توانند، به اين مهم دست پيدا كنند. از بين رفتن وحشت پليسي، اما مردم را از سياست رايج به معناي امري زشت، جدا مي كند، و آنها را به سمت سياستِ رهايي بخشي مي راند. اين مسئله حتي كمك مي كند كه پركردن شكافي كه جناح فوق الذكر در كار خود دارد، ناكام ماند زيرا نيروي بورژوازيِ بي اثر شده از طريق ترس و مصرف گرايي، نيروي بازمانده از حركت و كرخت شده، نيروي در-خودمانده، اعتقاد كاذبي كه در او القاءشده كه وضع همين است كه هست،‌اينها بروند بدتر مي آيد، و صورت آرماني اين چنين حكومتي كه مي تواند خوشبختي را براي ما ارمغان آورد،‌ در او شكسته مي شود و آگاهي رهابخش باعث مي شود آزادانه به هر سو حركت كند.

بنابراين، شكستن ابهت امنيتي كه بخشي از آن در تهديدات كلامي به طور كذبي ايجا د مي شود،‌ مي تواند گامي براي رهايي واقعي باشد. اين كارباعث مي شود كه بخشي از اجتماع، حتي كه فارغ از بارگذاري ايدئولويك هستند، از حالت محو و مسحور شده نسبت به يك روند سلطه، به درآيند. دراين صورت اين نيروهاي اجتماعي نقشي مشخص تر و نافذتر از پيش بازي خواهند كرد به طوري كه خود در كنارنيروهاي مقاومت قرار مي گيرند و در شكستن هرچه بيشترِ ستم آشكار شركت مي جويند. از بين بردن نگاه امنيتي و پليسي،‌ همچنين باعث آزادانه فكركردن و بيان آزادانه خواسته ها مي شود. زيرا دراين صورت جريان آزاد بيان ها و تضارب آنها مسير روشن تري را در پيشروي نيروهاي اجتماعي مي گذارد. بنابراين، شكستن ترس منبعث از نهادهاي سركوبگر، مي تواند هم تاكتيك و هم استراتژي تلقي شود.

No comments:

Post a Comment